چهارشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۴

گه تو اون آزاديي كه بي بندوباري نيست

ما آزادي مي خواهيم ، ما ملت بزرگ و رشيد ايران در طول تاريخ طولاني و پر فراز و نشيب خودهمواره براي رسيدن به آزادي هزينه هاي فراوان داده ايم، كشته داده ايم ، شكنجه شده ايم ، تبعيد شده ايم ؛ ما همواره در پي يافتن آزادي از خود گذشتگي هاي فراوان از خود نشان داده ايم اما ما خواهان آزادي اصيل هستيم، آزادي واقعي . آزادي بي بندو باري نيست .آزادي ...

.فرازي از كس شعر هايي كه خيلي شنيده ايم

زندگي اينجا تحمل ناپذير است. اينجا نمي شود نفس كشيد. اينجا فقط مه هست ،سرگشتگي هست ،ترس هست.خفقان گلوي اين آدم هاي گيج دورو بر را هر روز تنگ تر فشار ميدهد. اينجا آدم ها فقط بلدند اداي زندگي كردن را در بياورند. اينجا گه ترين كشور دنياست. اما نه براي اينكه صندوق راي سالم نداريم . نه بخاطر اينكه رييس جمهور نماينده اكثريت نيست و اگرهم باشد هيچ چيز نيست. نه براي اينكه خواست مردم جاري و ساري نيست. نه به علت اينكه فضاي باز سياسي وجودندارد.

اينجا زندگي تحمل ناپذير است چون من نمي توانم با خيال راحت توي كوچه خلوت از دختري لب بگيرم. اينجا نمي شود نفس كشيد چون من نمي توانم بي ترس و لرز توي تاكسي سرم را بگذارم روي پستان دختري، اينجا نمي شود زندگي كرد چون من اجازه ندارم توي سكوت پارك دستم را ببرم لاي پاي دختر آشناي بغل دستي ام. اينجا سرگشتگي هست چون نسل پيش با كمك جمهوري اسلامي با تمام وجود كوشيدند به هر طريقي چشم و گوش مان را ببندند كه نگذارند با جلوه هاي سكس آشنا شويم ترساندندمان از سكس و نمي فهميدند كه ما هم بالاخره آدم جماعتيم، كه ما هم سر انجام يك جوري يك جايي چشم و گوشمان باز مي شود. اينجا ترس هست چون هزار هزار چشم و هزار هزار چماق منتظر ند كه مبادا كاري كنيم كه كار از كار بگذرد.و و و و اينجا گه ترين كشور دنياست چون آزادي خواهانش حاليشان نمي شود كه آزادي بي بند وباري هست