skip to main
|
skip to sidebar
دلت را و دکمه هایت را و همه جایت را باز کن
چهارشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۴
آنجايت
خودت را و آنجايت را از هم جدا مي كني. گيج و گول مي خوري كه خودت را مي خواهد يا آنجايت را. در حيرت فرو مي روي و در حيرت فرو مي بري. سر آخر پس از كشمكش هاي بي پايان و تقلا و تقلا و تقلا،وقتي خوابيدي با او مي فهمي آنجايت مال خودت بود. همين.
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)
در صورت فیلتر شدن می توانید با عضویت در خبرنامه از آدرس جدید مطلع شوید
عضويت
لغو عضويت
Powered by WebGozar
بايگانی وبلاگ
◄
2011
(4)
◄
آوریل
(3)
◄
ژانویهٔ
(1)
◄
2008
(14)
◄
اوت
(5)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(1)
◄
فوریهٔ
(4)
◄
ژانویهٔ
(3)
◄
2007
(10)
◄
دسامبر
(1)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(1)
◄
مارس
(2)
◄
فوریهٔ
(2)
◄
ژانویهٔ
(3)
▼
2006
(19)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(2)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(4)
◄
اوت
(3)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(1)
▼
مارس
(1)
آنجايت
◄
فوریهٔ
(4)
◄
ژانویهٔ
(1)
◄
2005
(13)
◄
دسامبر
(2)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(1)
◄
اوت
(1)
◄
ژوئیهٔ
(4)
◄
ژوئن
(3)
◄
مهٔ
(1)
Links
روسپیگری
تهوع
چلچله
روزها گر رفت
آزادی ناتمام
درباره من
tanha
مشاهده نمایه کامل من