پنجشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۵

چه ایرادی داره تو این فضای چیپ حال کنیم؟


مدتی پیش راجع به ننوشتن های عباس باهاش صحبت کردم و یادمه قبل از اونم که این مرض بیفته به جونش ( وقتی که فرهاد جعفری وبلاگشو ترکوند) سر وبلاگ نویسی باهاش حرف زده بودم. می گفت و می گه وب نویسی یه کار چیپی شده و از این حرفا. وقتی از منظورش در رابطه با چیپ شدن پرسیدم اگر اشتباه نکنم بیشتر روی کامنت گذاشتن بچه ها و نوع نظر دادناشون که عمدتن هم به موضوع ربطی نداره (مثل همین کامنت های اخیر rdt برای پست "زیر بنای جنسی " همین وبلاگ که البته اگر وقتی باشه یه چیزی راجع به اون می نویسم) شاکی بود. و صد البته مثل خیلی از بچه های بیشتر سیاسی حتمن از این فضای وب نویسی حالش گرفته شده. فضای چیپی که باعث می شه روزبه بگه " آقا وب نویسی فایده ای نداره؛ چیزی تهش در نمیاد!" البته فکر می کنم منظورشون رو از " فضای چیپ" درک کنم. اوضای ناراحت کننده ای که بیشتر حاصل "من خفنم" بازیای بچه هایی هست که من بهشون می گم "کس مدرن". ( البته معتقدم وجود این جور آدما توی جامعه نه تنها ایرادی نداره بلکه کاملن لازمه، اما وقتی این آدما وجه غالب یه جنبش سیاسی رو در اختیار می گیرن اونم تو یه دیکتاتوری سرکوب گری مثه اینجا و حتا به رده های رهبری و لیدری هم می رسن؛ باید فاتحه اون جنبش رو خوند.) به هر حال ما تو پلی تکنیک درست و حسابی از این آدما و کوتوله های دیگه ضربه خوردیم و طبعن روی روحیه ی عباس هم موثر بوده و این اوضاع به گای سیاسی هم شاید مزید بر علت شده...
اما به هر حال به نظرم تمام این اوضاع و احوال دلیل درست و قابل قبولی برای این نوع موضع گیری علیه وب نویسی به دست نمی ده. این عادت ما ایرانی ها شده که همش از فایده فلان کار و بهمان رفتار بپرسیم. مثلن اگر من به فلان آدم (غیر روشنفکر البته!) بگم که پاشدم رفتم دیدن یه گالری نقاشی احتمالن بهم میگه که خب "تهش چی؟ رفتی نقاشی ببینی که چی؟ مگه چه فایده ای داره؟". این که هی پشت سر هم از چه فایده داشتن وب نویسی و تهش، بگیم به نظرم خیلی کیری میاد! ما میام وبلاگ می نویسیم که از نوشتنمون لذت ببریم. که بنویسیم. که خودمون رو نشون بدیم. که واکنش دیگرانو نسبت به نوشته هامون ببینیم. که توی دنیای مجازی حال کنیم. (عباس واقعن می تونه از این وب نوشتن بدش بیاد و حال نکنه ولی اینکه چیپ بودن رو دلیل این بد اومدن می دونه به نظرم خیلی جالب نمیاد) اصن به نظرم این که این چیپ بودن باعث بشه پا مونو از وب نویسی بیرون بکشیم و این فضا رو هم از دست بدیم خیلی منطقی نمیاد.( این فضا با انجمن فرق می کنه! اون جا وسط دعوا گاهی مجبوریم حتا به دلایل اخلاقی بیرون بکشیم) در ثانی دیدگاهمون به وبلاگ باید چه طوری باشه. ( همیشه راجع به این موضوع پست قشنگی نوشته). آیا وبلاگ یه اتاق شخصی صرفه؟ یا نمود جمعی داره؟ آیا وب نویسی رسالت سیاسی میاره؟
به نظر من وبلاگ یه محیط کم و بیش آنارشیستیه. هر کسی میاد و هر چیزی می گه و می ره. به نظرم هر کارکردی رو می شه به این محیط نسبت داد. اما هر کارکردی هم که به اون نسبت می دیم باید به ویژگی های ذاتی این محیط توجه داشته باشیم و ازش انتظار زیادی نداشته باشیم. اصن از هر ابزاری باید قد نیروی خودش انتظار کار داشت. اگر من با دید سیاسی به وب نویسی نگاه کنم خب می تونم از اون مثه یه رسانه با یه سری مخاطب خاص انتظار داشته باشم. از طریق اون می تونم تابو های خطرناکی رو که پیش پامو گرفته بشکنم و عقایدم رو گسترش بدم. و این رو هم بدونم که دشمنام هم می تونن به راحتی از همین ابزار علیه من استفاده کنن. همین. دیگه چه انتظاری می شه از وب نویسی سیاسی داشت؟ اصن از هر ابزار سیاسی دیگه چه انتظاری می شه داشت.( شیلنگ مستراح خونه ما هم می تونه یه ابزار سیاسی باشه. وقتی من اونو کردم تو کون فلان سیاست مدار و آب گرم رو باز کردم ازش یه استفاده سیاسی دارم می کنم. اما با اون ابزار نمی تونم یه حکومت رو به خطر بندازم...)
القصه عباس می تونه از وب نوشتن حال نکنه و به همین یه دلیل هم حق داره دیگه آپدیت نکنه ( انقد بهش گیر ندین!) اما به عنوان یه دوست به نظرم دلیل ننوشتنش ( و بالطبع محروم کردن ما از عقایدش و سبک نوشتنش) از تحلیل اشتباهش نسبت به وب نویسی بلند می شه.

۲ نظر:

Sedi Bigdeli گفت...

سلام.خوبخ ،خوشحالم عباس این قدر به تو لطف داشته که برای توضیح بده چرا آپدیت نمی کنه!راستش من نظرمو در مورد حرفات توی همون پستم گفتم!اما واقعا فکر می کنم حقش بود ما رو هم روشن کنه!در ضمن کسی بهش گیر نداد!خب ما دلمون می خواست مطالب گوهر بارش رو بخونیم اگه این اسمش گیر دادنه به درک!آپدیت نکنه!

Unknown گفت...

ای خدا از دهنت بشنوه بیژن. تو تا حالا کجا بودی این حرف ها رو بزنی؟ راستش رو بگم با توجه به شناختی که از عباس و روحیه اش دارم فکر می کنم هیچ دلیل خاصی نداره که اون دیگه نمی نویسه. مجموعه ای از دلایل کوچیکه. این فضای چیپ هم کلاس گذاشتن و بهونه آوردنه.
صدیقه عصبانی نشو. منظور بیژن از گیر دادن همون نظر دادن های ماست. چرا اینقدر عصبی برخورد می کنی؟