دوشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۶

عن قلاب

هیولایی در پس و خران افسار دریده در پیش. با هیجانی حیوانی که از دهان های کف آلود و خون بالا آورده؛ چکه می کند. و چرک آبه ای متعفن در آلت هایی که از شهوتناکی تکرار ناله های جگرخراش لاشه های نیمه جان؛ متورم شده اند. با برق شادی کودکانه در چشم ها از شوق سوزاندن و ویرانگری.
تا از سم کوب شعور و زیبایی ضیافتی درخور فاجعه ترتیب دهند.
هیولایی در پس و خران افسار دریده در پیش تا نفرینی پلید بر همه جا سایه بیافکند.

هیچ نظری موجود نیست: